ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
آخیش راحت شدم بالاخره فرصتی دست داد تا بنویسم از دل خودم.بی مقدمه و بی واهمه که کسی ممکنه ازم ناراحت بشه میگم حرفام رو.عرضم خدمتتون طبق آخرین گزارشات دریافتی بعضیا با این روالی که بنده پیش گرفتم و بدون هراس حرف ها و نظراتم رو عنوان میکنم مشکل دارن.شنیدم پشتم گفتن پاشو بیشتر از گلیمش دراز کرده و حرفایی میزنه که به سنش نمیخوره.گفتن ما که به این سن رسیدیم جرات نداریم بعضی از حرفایی که این میزنه بزنیم.مصطفی خیلی پر رو شده...
در جواب این دوستان منتقد که پشت ما حرف زدن باید بگم که من از روالی که پیش گرفتم راضی هستم و فعلا قصد عقب نشینی هم ندارم از موضع ام.در مورد دراز کردن پا از گلیم بیش از حد مجاز باید بگم من واقا نمیدونم چی کار کردم که به این جرم متهم شدم اما اگه اس ام اس زدن شده دراز کردن پا از گلیم بیش از حد قانونی که من به خیلی افراد بزرگتر از این دوستان(افرادی که منزلت و شان اونها فراتر از فامیل هست و برا خودشون در جامعه اسم و رسمی دارن) اس ام اس و زنگ زدم ولی یه همچین رفتاری در اونا ندیدم. در مورد حرفایی هم که میزنم قبول دارم که یه جاهایی راه رو عوضی رفتم و یه حرفایی زدم(البته شاید خود کلام مشکل نداشته. مشکل جایی بوده که مطلب رو عنوان کردم) که نمیبایست میزدم.زین پس حرفام رو یه نموره جمع وجور میکنم ولی حرف هایی رو که میزنم مثل قبل بدون هیچگونه ملاحضه ای و بدون در نظر گرفتن روابط میزنم چون اصلا این قضیه دیگه در من نهادینه شده.در مورد اینکه گفتن مصطفی حرفایی میزنه که ما هم که به این سن رسیدیم نمیزنمی باید بگم من زنده به آنم که آرام نگیرم...من حرفی رو که احساس میکنم حقه میزنم حالا هر خوشش میاد یا بدش میاد نظر خودشه و برام محترمه ولی مهم نیست...نه آخه شما بگید منم بشم مثل همین دوستان که بیام پشت سر یکی حرف بزنم و قلدری کنم بعد بگم بهش نگیا...من این کاره نیستم من میگم حرفم رو و روی حرفام هم هستم و عقب نمیکشم
در ضمن خودتون رو اون دوستان فرض نکنیدا...شما ها همتون گلید...
جاری باشید و به بقیه هم بگید بیان بپیوندن به این موج...